عشقو
من تو چی میبینم
شراره ی عشقت
میجوشه تو سینم
اشکام
معجزه ی عشقه
بتو رسیدن هم
جایزه ی عشقه
عشقت یعنی از این بعد
زندگیم میده بوی تو
اول هرکاری حسین
رو میکنم به سوی تو
روسر میزنم محکم میزنم
داغ عشقتو به عالم میزنم
این سینه زدن یعنی پیش تو
کل زندگی من میشه تو
بند دوم
وقتی
تو رو دارم آقا
غمی نمیمونه ، یچیزی هست اما
عشقو
ازت طلبکارم
حالا که میدونی چقد دوست دارم
دانش آموز عشق تو
نداره فارغی حسین
آخه تمومی نداره
مسیر عاشقی حسین
تو این مدرسه ، خوب و بد داری
ردی نداره ، مگه تو میذاری
بدها حر میشن ، خوبا هم زهیر
عون وجعفر و حبیب و بریر
بند سوم
چشمام
میجوشه چند ماهه
تا حرمت ارباب
یه آسمون راهه
مادر
شد واسطم ارباب
باتو رفیقم کرد
نوکرتو دریاب
اعوذ بلله میگم و
با خدا خلوت میکنم
به اسم تو که میرسم
سجده رو تربت میکنم
تب عشقمو ، مزمن میکنی
تو امر محالو ، ممکن میکنی
بیخود نیست شدی کشتی نجات
میشه بتو گفت "ماحیَ السیئات"
- شنبه
- 2
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه