صورتی از خیال می دیدم
جلوه ای از محال می دیدم
از دو دستان نجمه خورشید ِ
آسمان کمال می چیدم
به ثریــّا نظاره ای کردم
نیـــّت استخاره ای کردم
با وضو مصحف حقایق را
به امید وصال بوسیدم
باز شد آیه های کوثر بود
حرف نور دل پیمبر بود
سخن از جام قــُرب خالق شد
باده ی لایزال نوشیدم
پاره ی جان احمد مختار
علی ِّ سوّم علی پندار
مردی از نسل پاک زهرا و
حیدری خط ُّو خال را دیدم
مرغ دل پر زد از مدینه به طوس
به هوای انیس کل ِّ نفوس
دید در آسمان نوشته مــَـلــَک
السّلام ُ علیک شمس شموس
آمدی ای امام هشتم عشق
باده و مستی ُّ و مِی و خم عشق
سبز کردی کویر هستی با
شبنم عشق و بذر گندم عشق
تو رضایی به اذن دولت حق
صورتی دیگری به صولت حق
تو رئوفی ُّ و آسمان سائل
هشتمین چهره ی ولایت عشق
سایه ات مستدام بر سر من
به تو هر دم سلام سرور من
سربلند است با توایرانم
وطنم با شماست کشور عشق
تو به درد نگفته درمانی
حرف در دل نهفته می دانی
نظری کــُن دلم طلا گردد
کیمیا در تو خفته دلبر عشق
مرغ صحنت فراتر از طاووس
چه دمی خوشتر از دم پابوس؟!
که بگویم دو دست بر سینه
السّلام ُ علیک شمس شموس
قلم و فکر و ذکرم و سخنم
بند بند تنم رگم بدنم
گوش کن ناله می زند قلبم
سائل سفره ی اباالحسنم
همچو مرغان گنبدت جلدم
می روم از حرم که برگردم
جیره از غیر تو نمی گیرم
گشنه ی جیره ی اباالحسنم
بی تو محزون و با تو دلشادم
من غلام توام که آزادم
گره خوردم به پنجره فولاد
من گره خورده ی اباالحسنم
حرم و صحن تو مرا عتبات
موج حوضت شبیه موج فرات
طاق زرّین تو چو صحن علی
باز بیچاره ی اباالحسنم
ای به دینم ولای تو قاموس
به صراطم کلام تو فانوس
ختم هر نوبت نماز من است
السّلام ُ علیک شمس شموس
شاعر:مسعود کرملنی
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه