می بوسم دست و پاتو واسه ی اذن میدون
کاش تو تنها نباشی بین لشگر عمو جون
گفته بابام برات می میرم
از تو جام عسل می گیرم
من شبیه حسن یک شیرم
ای عمو جان، جانم فدای تو
می میرم من آخر برای تو ...
پاشو که کربلا شد دیگه مثل مدینه
مثل زهرا شکستی درد من هم همینه ...
زیر مرکب تنت واویلا
ای عزیزم نزن دست و پا
قد کشیدی دیگه تو حالا
ای غنچه ی باغ برادرم
حالا تو رو به خیمه می برم
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه