باخودم شعری به پابوس امام آورده ام
هشت بندگریه رادراین مقام آورده ام
روی دستم می برم تركیب بندی تازه را
زیرایوان شعرهایی ناتمام آورده ام
خلسه ی نقاره هارادایماحس می كنم
محودرگلچرخ هاشورمدام آورده ام
آن طرف تربانگ نوشانوش سقاخانه ای ست
دست افشان باده ای روشن به جام آورده ام
آمدم مست ازمسیرروشن باب الجواد
یك زیارت نامه باران باسلام آورده ام
حس آهویی غریب ونیمه جان دارم كه باز
باگلویی تشنه تااینجادوام آورده ام
چشم هایم بررواق امشب گل افشان می شود
شبنمی تاروضه ی دارالسلام آورده ام
برنشابورایستادی بااحادیث ولا
ازقدمگاهت چه نوری گام گام آورده ام
ای كمیت ودعبل وعطاردردربارتان
برگ سبزی تحفه دراین بارعام آورده ام
نسخه ای بنویس ازدارالشفایت یاامام
باخودم ازچشم بیماری پیام آورده ام
شاعر:انصاری نژاد
- پنج شنبه
- 30
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 5:0
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه