بی یاورم ببین و بر این در بیاورم
حاشا که رو به درگه دیگر بیاورم
از شوق اینکه در حرم تو کبوترم
چیزی نمانده است که پَر در بیاورم
حتی بهای ذره ای از تربت تو نیست
قدر تمام عالم اگر زر بیاورم
جان قابل غلام سیاه تو هم نبود
آن را مگر سیاهی لشکر بیاورم
در هر کجا که خاک شوم، کاش روز حشر
از خاک کربلای تو سر در بیاورم
- پنج شنبه
- 7
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 15:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید محمدرضا یعقوبی آل
ارسال دیدگاه