آندم که من پرپر شدم
از تیر کین بی سر شدم
مادرت آمد اما با روی کبود
آغوش او یک کودک ششماهه بود
ای وای من،ای وای من،ای وای من
رویش به مثل روی تو
دیدم که دارد بوی تو
گفتا منم محسن عموی کوچکت
بوسه زنم من به گلوی کوچکت
ای وای من،ای وای من،ای وای من
ای اصغرم ای اصغرم
من کشته از میخ درم
دانی در آن لحظه چه آمد بر سرم
در پشت در له شد تمام پیکرم
ای وای من،ای وای من،ای وای من
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- شنبه
- 9
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 0:53
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه