• دوشنبه 3 دی 03


شهادت حضرت رقیه(س) -(این همه زخم که بر پیکرِ من جا انداخت )

515

این همه زخم که بر پیکرِ من جا انداخت 

هستی ام را بخدا از نَفَس و نا انداخت 

از همان نیزه به من خیره شدی،می دانم 

دیدنم خوب تو را یاد دو غمها انداخت 

 

اوّلین غم که اسارت زده ام در پیشت 

دوّمین غم که کسی با لگد امضا انداخت 

سینه و پهلو و بازو.. همه‌ی اعضایم 

یادِ زخمی بدنِ حضرت زهرا انداخت 

وقت غارت ، کسی آمد ببرد گوشواره 

گوشِ من پاره نمود و طرفم پا انداخت 

دیدم از دور که‌ قرآن ز لبت جاری بود 

و کسی سنگِ بزرگی ، سویِ لبها انداخت 

کاش می مُردم و این صحنه نمی دیدم که 

حرمله کعبِ نی ای را طرفِ ما انداخت 

شاعر :محسن راحت حق

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران