گرفتم شاهد از حافظ، کجا آمد؟ رضا آمد
دل من چونکه بر عشقش رضا آمد، رضا آمد
خزان بودم بهار آمد، گل طبعم به بار آمد
ز دل پرسیدم این لطف از کجا آمد؟ رضا آمد
به هر جا صحبت از خُلق نبی آمد، علی آمد
به هر جا عطر نام مرتضی آمد، رضا آمد
غریبی بود دل اعما، شبی از رحمت مولا
درون کلبهاش نور و صفا آمد، رضا آمد
به بام از شوق او ماه تمام آمد، امام آمد
خراسان جهان را پادشا آمد، رضا آمد
گل و سَروش سوار آمد، یکی هم سبزهوار آمد
نشابور دل و جان را صلا آمد، رضا آمد
ولاک یا رضا فرضی یا نورالله فی الارضِ
لحقٌّ جاء مصباح الهدی: آمد رضا آمد
شعاعٌ ثامنٌ مِن بقعۀ الزهراء فی العرشِ
جنانٌ عرضها عرض السما آمد، رضا آمد
قضا شد در قَدَر حیران، مدینه سر زد از ایران
همه خیرالقدر، حُسن القضا آمد، رضا آمد
اسیران زمین را غنچۀ مشکل گشا آمد
غریبان جهان را آشنا آمد رضا آمد
خراسان پرده دار محمل «إنّا عرضنا» شد
کلید «کنت کنزاً مخفیا» آمد، رضا آمد
پس از کوچ علی آیینۀ تطهیر پنهان بود
که پاسخ بر خطاب «هل اتی» آمد: رضا آمد
ز باغ کبریا یک شاخه ورد آمد که فرد آمد
ز ملکِ ماسَوی یک گل سوا آمد، رضا آمد
فجاء بضعۀٌ فی الطوسِ من خیرالنبیینِ
و جاء بهجۀُ خیرالنسا: آمد رضا آمد
ز مشهد گنبدش سر زد، نجف از مشهدش سر زد
بقیع و سامرا و کربلا آمد، رضا آمد
أنا العبدُ هو المولی، أنا الاسفل، هو الاعلی
فکیف أقطع منهالرّجا؟ آمد رضا آمد
انا العاصی، هو الشافع، علیَّ فضله جامع
هوالشافی، وَ إنّی مبتلاء، آمد رضا آمد
علینا ظلّه قائم، و فیض نوره دائم
ویکفینا وِلاه فی البلا، آمد رضا آمد
ولیٌ حبُّهُ دَینی، ولاهُ قرّۀُ عینی
و بین اللهِ و بینی رضاً- آمد رضا آمد
امام هر که هست آمد، به آهنگ «الست» آمد
به عهدش آیۀ «قالو بلی» آمد، رضا آمد
شاعر:محمد سعید میرزایی
- پنج شنبه
- 30
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 7:3
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه