شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم
تحفه ایی هست که بهرت به زبان آوردیم
هنر از نام تو بوده است اگر در هرجا
مجلسی را به نفس در هیجان آوردیم
هر چه غم داشته باشد دل ما شادتر است
شیوه عشق جدیدی به جهان آوردیم
«ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم»
از بدِ حادثه در روضه امان آوردیم
تا که مرهم به جراحات تو هر دم بشویم
سوی زخم تن تو اشک روان آوردیم
از غم روضه گودالِ تو همچون زینب
گونه را در حرمت لطمه زنان آوردیم
- شنبه
- 9
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:23
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه