شاعر: حمزه محمودی
گوشوارهی نوحه: « عمه جان به دادم رس بی پدر پریشانم»
**********
غصه بندِ قلبم را
پاره کرده بی بابا
عمه جان به دادم رس
میکند جفا دنیا
دستهای من بستهاست
دستهایم آزردهاست
شمر بیحیا ما را
پیش دشمنان بردهاست
خوابهای من مثل
موی من پریشاناست
پای من پر از زخماست
بوسهی تو درماناست
چشم من پر از خوناست
قلب تو پر از درداست
عمه در کنارم باش
شهر پر ز نامرداست
عمه کودکان دارند
بین خانه بابایی
پس چرا ندارم من
ماندهام به تنهایی
بین خواب خود دیدم
بوسه میزند بابا
ناز میکند من را
داد مژده در رویا
با صدای کربلایی سید اسماعیل حسنی
- دوشنبه
- 11
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 2:55
- نوشته شده توسط
- انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
- شاعر:
-
حمزه محمودی
ارسال دیدگاه