• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عباسی

شعر نوحه سنتی ‌اربعین -(رسد یک کاروانِ خسته و غمدیده و مُضطر)

1562

رسد یک کاروانِ خسته و غمدیده و مُضطر
کنار تربت سرخِ شهیدِ تشنه بی سر
به صحرای بلا،به دشت کربلا
حسین‌جانم حسین...

رسد زینب کنار خاکِ پاکِ شاه مظلومان
بخواند روضه شام و خرابه با دلی سوزان
زِ هجران و جفا،سَرِ بر نیزه ها
حسین‌جانم حسین...

چو شمعی شد وجودم در فراق دلبر و دلدار
کجا بودی حسین جان رفته زینب بر سرِ بازار
پس از کرببلا،عدو شد بی حیا
حسین‌جانم حسین...

برادر جان دلم یادِ مدینه روضه میخواند
چهل منزل کتک خوردم که زنده دین حق ماند
چو گل پرپر شدم،چُنان مادر شدم
حسین‌جانم حسین...

اگر چه در عزای جانگدازَت قامتم شد خم
علمدار تو گشتم در میان خِیل نامَحرم
شدند ای بی بَدیل،یزیدی ها ذلیل
حسین‌جانم حسین...

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 766.94 KB
تعداد بازپخش 110
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 13 شهریور 1398 01:20

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران