• دوشنبه 3 دی 03

 حسن کردی

متن شعر حضرت رقیه (س)محرم 98 -(گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام)

589

گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام

مانند زخم های لب تو شکسته ام

بابا عجب شده است که از نی درآمدی

بر دیدن خرابه نشین با سر آمدی

دیر آمدی بگو به کجا میهمان شدی؟

درگیر مجلس طبق و خیزران شدی؟

یا که طبق شبیه تو دلبر نداشته

یا نیزه دست از سر تو بر نداشته؟

ابروی زخم خورده رخت ناز کرده است

نیزه چقدر جا به سرت باز کرده است

بابا فدای چشم تو این زخم های من

یک کم بخند زندگی من برای من

اصلاً فدای چشم تو،چشمم کبود نیست

این بوی روی چادر من بوی دود نیست

بر گوش من چه غصه اگر گوشواره نیست

تو فکر کن که پیرهنم پاره پاره نیست

بابا ببخش صورت من گرد وخاکی است

این ردً پنجه نیست که...هر چند حاکی است

دستش چه حرفها که به گوشم سروده است

اما خیال کن تو که زجری نبوده است

هر چند که گرسنه ام اما خیال نیست

بابا همین که امده ای پس ملال نیست

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران