شاعر: سید سکندر حسینی بامداد
گوشوارهی نوحه: «کودک شیرخوار اصغر تشنه ام»
***********
آبُ آبُ آبُ آب
غصه دارد رباب
غنچهی پرپرم
اصغر من بخواب
خنده داری به لب
لحظهی رفتنت
میشود مادرت
محو خندیدنت
تیر سه شعبه هم
گشت افسون تو
ریخت بر سینهی
آسمان خون
بر دل خواهرت
شوق آغوش تو
ماند و شد
پارپاره بناگوش تو
شور افتاده است
بعد تو در حرم
آخرین یاورم
اصغرم اصغرم
- جمعه
- 15
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 3:53
- نوشته شده توسط
- انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
- شاعر:
-
سید سکندر حسینی
ارسال دیدگاه