دلم حسینیه ی اَعظمِ عَزای حسین است
هر آنچه اشک بِبارم، فقط بَرای حسین است
.
همین "حسین حسین" ی، که بُرده تابِ دو عالم
صدای من نَه، صدای تو نَه، صِدای حسین است
.
"حسین" اسمِ شَفابَخشِ قُلبِ ماست، یقیناً
جهان به ناله ی زِینب پُر از نوای؛ "حسین" است
.
وَ "قالَ صادِقُ: اَلقَلبُ مُؤمِنُ حَرَمُ الله"
خوشم که حاجیِ این کعبه ام که جای حسین است
.
اسیرِ ماتمِ او بودن است کارِ دلِ من
شَفیعِ روزِ قیامت شدن به پای حسین است
.
اگر نمازِ مَنِ روسیاه نور گرفته
به یُمنِ تُربتِ اَعلای کربلای حسین است
.
از آن زمان که سَرَم نَذرِ بَچّه های حَسَن شد
تمامِ زندگی ام نَذرِ بَچّه های حسین است
.
میانِ عَرصه ی مَحشر، به کَس اُمید ندارم
به این خوشَم که سَرَم زیرِ ظِلِّ پای حسین است
- جمعه
- 15
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 16:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه