یا نور
تا عمود خیمه ات افتاد دشمن شیر شدبی کسی ام را تماشا کرد و از من سیر شد
جای امنی نیست خیمه بی نگهبانی تو
ترس دشمن از حریم خیمه بی تأثیر شد
آنقدر چشم سکینه ماند بر راهت ولی
حیف که برگشتنت سقا به خیمه دیر شد
چشم هایم را ندیدی پای تو شد رنگ خون
از غم تیری که با چشمان تو درگیر شد
راه خیمه باز شد بر غارت نامحرمان
بی پناهی حرم با داغ تو تفسیر شد
شاهد حرف من اشک و روضه های زینب است
ای علمدار حرم داغت به قلبم تیر شد
ای شجاعت دستبوس تو امیر علقمه
پرچم «انّی اُحامی» تو عالم گیر شد
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 3:41
- نوشته شده توسط
- قاصد
- شاعر:
-
جابر عابدی
علیرضا