به خیمه صحبت از قحطی آب است
پریشان زین خبر حال رباب است
ز بی تابی و اشک چشم اصغر
گل ام البنین قلبش کباب است
*
ز قحط آب اَجل گرد تو می گشت
عطش دور لب خشک تو می گشت
به پشت خیمه ها دیدم که دشمن
به ضرب نیزه دنبال تو می گشت
*
سر یاران همه بر نیزه بستند
اُمیدم بر روی سرنیزه بستند
سوال من فقط این است مادر
چگونه راس تو بر نیزه بستند
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:29
- نوشته شده توسط
- عادل لاله چینی
- شاعر:
-
عادل لاله چینی
ارسال دیدگاه