بند اول:
گفتم آقا بیا، پشیمونم حالا
کاشکی بهت صدام، می رسید ای خدا
این همه شهر که هست، کوفه آخه چرا؟
میترسم آخه من، برای بچه ها
کوفه نیا، من مثل تو خیلی مضطرم
کوفه نیا، یه رحمی کن به چشمای ترم
کوفه نیا، تو رو جون جوونای حرم
(کوفه نیا، پسر عمو حسین)(۳)
بند دوم:
دست رو دلم نذار، این دل بی قرار
شده روزای من، مثه شبای تار
گفتم از کوفه و، اینا همش کنار
حالا میخوای بیای، خواهرتو نیار
کوفه نیا، بیا زینب رو آواره نکن
کوفه نیا، ربابو دیگه بیچاره نکن
کوفه نیا، گلوی اصغرو پاره نکن
(کوفه نیا، پسر عمو حسین)(۳)
بند سوم:
دور از وطن نشی، خونین بدن نشی
منو کفن کنن، تو بی کفن نشی
بی بال و پر نشی، بی برادر نشی
من سرمو میدم، که تو بی سر نشی
کوفه نیا، که هستیتو به غارت میبرن
کوفه نیا، سرت رو به عمارت میبرن
کوفه نیا، یتیمات اسارت میبرن
(کوفه نیا، پسر عمو حسین)(۳)
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه