دیشب نشستم از تو بگویم سپیده شد
میخواستم غزل بسرایم قصیده شد
نام حسین آمد و تا بغض من شکست
آمد ندا ز عرش که اشکت خریده شد
کرببلا مسیر عبور ملائک است
شبهای جمعه اش که خدا نیز دیده شد
سرها فدای نام حسینی که عاقبت
هنگام سربلند شدن سربریده شد
در کوچه های شام یتیمش علی الدوام
از ساقه اش شکست و ز گلبرگ چیده شد
یک دست بر کمر زد و یک دست بر عصا
قدش شبیه قامت زهرا خمیده شد
وقتی نشست روی تنش چند جا لگد
از چند جا صدای شکستن شنیده شد
آنقدر گریه کرد میان خرابه تا
مثل برادران شهیدش شهیده شد...
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه