• دوشنبه 3 دی 03


اشعار دفاع مقدس,(وقتی که مست باده روح خدا شدی)

30509
2

وقتی که مست باده روح خدا شدی

یک لحظه از تمامی عالم رها شدی

وقتی سرت برای پریدن شتاب کرد

با ترکشی کنار سنگر خود سرجدا شدی

 


وقتی دلت برای زیارت کباب شد

روحت پرید و عازم کرب و بلا شدی

وقتی رسید پیکر تو پیش مادرت

گفتا رشیدتر ز همه سروها شدی

وقتی رسید نوبت میدان مین عشق

پر پر زنان به دست خودت قطع پا شدی

کار دل است منطق و آیا قبول نیست!!

اینکه برای همسفرانت فدا شدی

حالا تو نیستی که ببینی میان ما

جای تو خالی و تو ناآشنا شدی

دیگر قلم برای بیانش کباب شد

شاید گمان کند که تو چون اولیا شدی

شعر حقیر من نتواند بیان کند

اینکه تو مست باده روح خدا شدی...

 
شاعر : محمد جواد خراشادیزاده

 

  • جمعه
  • 31
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 8:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران