یا نور
تویی که آب حیاتم به جام کردی و رفتی
به سمت علقمه تنها قیام کردی و رفتی
کویر تشنه به دوش تو بود ماه دل آرا
به اشک حضرت دریا سلام کردی و رفتی
امیر لشکر خوبان شدی تو سای آب و
چنین اطاعت امر امام کردی و رفتی
فقط نگاه سکینه نبود منتظر تو
تو بغض اهل حرم را به کام کردی و رفتی
نگاه خیمه به دست گره گشای تو بود و
امید را تو به قلب خیام کردی و رفتی
زدی به سینه ی دشمن شبیه فاتح خیبر
به یک غضب هوس انتقام کردی و رفتی
تو تشنه بودی و دریا به کام خشک تو تشنه
تو آب را به لب خود حرام کردی و رفتی
همین که تیر به مشکت رسید زخم تو وا شد
عمود را تو به سر التیام کردی و رفتی
اگر چه پشت حسین از مصیبت تو شکسته
وفا به دلبر خود را تمام کردی و رفتی
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 20:2
- نوشته شده توسط
- قاصد
- شاعر:
-
جابر عابدی
ارسال دیدگاه