بر روی مأذنه برو جانا اذان بگو.
از روح خود بدم به مسیحا اذان بگو.
در پای جسمت از رمق افتاده پای من.
بر پای من توان بده، بابا اذان بگو.
آرامشی بر آتش اسپند دل ببخش.
آرام جان زینب کبری اذان بگو.
وقت نماز خون شده بر وقت شرعی.
زهرا به ظهر غربت صحرا اذان بگو.
آری پس از تو فاتحه خواندم به زندگی.
بر رسم بی وفایی دنیا اذان بگو.
تا اقتدا کنند شهیدان به غربتم.
در باب عشق، سر بده فتوا اذان بگو.
من قاری شروع اذان توأم علی.
درطشت و روی نیزه ی اعدا اذان بگو.
هر صبح بر مناره ی نیزه طلوع کن.
در قبله گاه دیده ی سقا اذان بگو.
در گوش کافران مسلمان نما بیا.
با صوت احمدی به تبرا اذان بگو.
تا خارجی نخوانده اسیران اهل بیت.
نامردمان به وقت تماشا، اذان بگو.
تا دور چشم هرزه از اهل حرم کنی.
در پیش روی تک تک سرها اذان بگو.
تا مرهمی نهی به زخم دل خون عمه ها.
بر داغ سینه ها به تسلا اذان بگو.
رسول رشیدی راد(مجتبی)
۱۳۹۸/۰۶/۱۶
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 20:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رسول رشیدی راد
ارسال دیدگاه