فردا چى ميشه حسين
ناله غريبونت قلبم و از جا مى کنه
اين دل من شور مى زنه
جون من حسين داداش
سر تو بذار رو شونم اسمتو صدا کنم
خوب تو رو نگا کنم
فردا چى ميشه حسين
من ميترسم که ما دو تا رو زهم جدا کنن
رحمى کن بر دل من
عزيز دلم داداش
ميشنوم از تو بيابونا صداى مادرم
چه خاکى ميشه سرم
زينبم گريه نکن
گوش بده برات بگم فردا چه غوغايى ميشه
وقت تنهائى ميشه
گوش بده برات بگم
يادته بچه بودى خواب يه طوفان و ديدى
از يارت دل بريدى
گوش بده برات بگم
فردا اول يکى يکى مرغا رو پر مى برن
گلا تو سر مى برن
گوش بده برات بگم
با لب تشنه ميام برا وداع از حرم
واى به حالت خواهرم
گوش بده برات بگم
ما بايد با چشم تر از همديگه دل بکنيم
حرف غربت بزنيم
گوش بده برات بگم
خنجرو ميذاره روى جاى بوسه گاه تو
در پيش نگاه تو
گوش بده برات بگم
از سر تل مى بينى نشسته رو سينه من
ميگى دست و پا نزن
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:50
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه