ای سردار سپاهم برادر
هستی پشت و پناهم برادر
بشنو این سوز و آهم برادر
توکه امان این خیمه هایی_قوت قلبم در کربلایی. نام تو کرده مشکل گشایی
کاشف الکرب من عباس_امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)
ادرک اخای تو تا شنیدم
تا علقمه به سویت دویدم
خودم را تا کنارت کشیدم
برخیز علمدار پشتم شکسته_بگو چگونه فرقت شکسته
که بر نگاهم چشم تو بسته
کاشف الکرب من عباس_امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)
می اید بوی مادر کنارت
قربان این تن بی قرارت
سلام فاطمه شد نثارت
بی تو برادر کارم تمام است_بوسه ز دستت کار امام است
بعد تو ماندن بر من حرام است
کاشف الکرب من عباس_ امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه