• پنج شنبه 1 آذر 03


متن شعر حضرت ابوالفضل العباس (ع)شب تاسوعا -(دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن )

2740
4

دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن 
گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن 

مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست 
تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن 

تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا 
به هوای سر زلفش تو هواداری کن 

تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست 
عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن 

چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند 
قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن 

بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه 
لااقل بهر من سوخته دل کاری کن 

آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان 
بعد آن بر من بی دست عزاداری کن 

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران