نترس دختر خوبم خداکه هست هنوز
کنار عمه برای تو جا که هست هنوز
نترس عزیز دلم گرچه راه تاریک است
سر حسین تو بر نیزه ها که هست هنوز
ببین که بر سر آن نیزه یک قمر بالاست
سر عمو است نگهبان ما که هست هنوز
برای پیکر بر خاک مانده ی بابات
کفن اگر که نشد بوریا که هست هنوز
خدا کند به همین نیزه ها بماند سر
تنور مانده و تشت طلا که هست هنوز
گلایه میکنی از درد گوش و سیلی ها
بدان که آبله و زخم پا که هست هنوز
به شام می روی عمه خدا به خیر کند
خرابه مانده و ظرف غذا که هست هنوز
تو دختر زهرایی قوی بمان عمه
به پیش روی تو صد کربلا که هست هنوز
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعید تاج محمدی
ارسال دیدگاه