بند اول
با گریه،خو گرفتم
چهل سال،مثل یعقوب
میمردم،اگه نداشتم
نشون از،صبر ایوب
بریدن،جلو چشمام
سر عزیزانم رو
ندیدن،حتی یه لحظه
حال پریشانم رو
بیماره،کرب و بلایم
زخمی از،جور و جفایم
(واویلا آه و واویلا)
بند دوم
نشد تا،که شهید شم
میسوختم،آخه توو تب
قسمتم،بود که باشم
همراهه،عمه زینب
تو کوفه،خطبه خونه
غم شهیدان بودم
جسارت،ها بهم شد
با اینکه مهمان بودم
بیماره،کرب و بلایم
زخمی از،جور و جفایم
(واویلا آه و واویلا)
بند سوم
کربلا،دیدم اما
سخت تر از،کربلا شام
کوفه غم،دیدم اما
فرقشه،خیلی با شام
خدایا،کاش میمردم
نمیدیدم من شام و
نگاهه،هیزشون رو
جسارت و دشنام و
بیماره،کرب و بلایم
کشته ی،زهر جفایم
(واویلا آه و واویلا)
- چهارشنبه
- 20
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه