بارونه بارونه بارونه
امشب خوشيمون فراوونه
بالا تو دستاي پيغمبر
دستاي حيدر آقامونه
نازل شده آيه ي بَلِّغ
در شاْن شاه و يل خيبر
تنها نه مردم علي گفتن
حتي خدا هم ميگفت حيدر
اين شبها
فاطمه عيديمون ميده
با لطفش
به ماها آب و دون ميده
جز بي بي
كيه بمون تَوون ميده
يا حيدر
يا حيدر
علي علي علي علي
كار خدايي داره چشمات
جا خود داره معجزت آقا
خاك كف پاهاي اسبت
سنگ و طلا ميكنه مولا
وقتي علي با يه انگشتش
كَندِه درِ خيبر و از جا
حتما ميشد زلزله وقتي
با دست ميكَنده در و مولا
سر ميشه
نوكريمون برا علي
جون ميديم
مانوكرا به پا علي
ما مُحْرِم
كعبه ي ما صفا علي
ياحيدر
يا حيدر
علي علي علي علي
من رو سياهم ولي مولا
اصل و نسب داره اين نوكر
اين نسبتِ خادميه من
مربوط ميشه به آقام قنبر
ماها اگر عزتي داريم
يا كه سرامون همش بالاس
از لطف مولا عليّه و
از نيم نگاه بي بي زهراس
محتاجم
مهدي بياد تو اين روزا
محتاجم
برم باهاش به كربلا
محتاجم
به نوكريه مرتضي
يا حيدر
يا حيدر
علي علي علي علي
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه