• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر شب تاسوعای حسینی -(رفتی و نداره نفسم قدرت فریاد)

639

بند اول 

رفتی و نداره نفسم قدرت فریاد
دیدی که چکاری غم تو دست دلم داد
امید حرم رفت به باد وهمه دیدند
لرزید دلم تا علم از دوش تو افتاد

افتادن تو معنی کابوس حسینه
چشمای حرامی پی ناموس حسینه

ای ماه جبینم
زده داغه تو زمینم
با رفتن تو بی کس و بی یارترینم

ای شیر، یل من
قمر بی بدل من
افتاده تن بی رمقت تو بغل من

بند دوم

خیرات شده  بین هیاهو بدن تو
میسوزه دلم لحظه ی پرپر زدن تو
انگار که تو مذهب این قوم ثوابه
بانیزه وشمشیر زدن روی تن تو


ای دلخوشی اهل حرم مشک تو عباس
خون شد جگر علقمه از اشک تو عباس

تقصیر نداری
که نشد آب بیاری
رفتی و نمونده به دلم صبر وقراری

ایکاش بدونی
که غمت کشته حسینو
خالی میکنه رفتن تو پشت حسینو

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران