ز جا برخیز ای دلاور
تا دل من گیرد آرام
ببین حال خیمه ها را
شد پریشان ای دل آرام
ببین طفلان هراسان
ببین چشمان ز خون تر
برادر با رفتن تو
عدو گشته بی حیاتر
برخیز ای ( علمدارم) 3
من تنها (تو را دارم ) 3
واویلا ابوفاضل
شبیه این پیکر تو
پاره پاره شد دل من
تنت مانند حسن شد
لاله گون با تیر دشمن
نمانده چیزی ز جسمت
تنت هر سویی فتاده
چگونه جمعت کنم من
عبایی بهرم نمانده
بعد از تو (حرم غوغاست) 3
دشمن دید (حسین تنهاست ) 3
واویلا ابوفاضل
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه