یا سیدالساجدین(ع)
من آن بیمار دشت پر بلایم
علی بن الحسین کربلایم
زعاشورای خونین تا به امروز
به درد جانگدازی مبتلایم
همه رفتند وتنها مانده ام من
همیشه خون به دل ازاین قضایم
خوراکم گریه بوده روز وشبها
برای گریه کن ها مقتدایم
هرآنکس خواست نقل روزخونین
به فهم آن برایش رهنمایم
منم وامانده از آن روز خونبار
به لحظه لحظه ی آن آشنایم
علی اکبرما غرق خون شد
هنوز از داغ اکبر در عزایم
دو دستان عمویم را بریدند
زهجرانش همیشه در نوایم
ببینم هر زمانی شیرخواره
به لعن حرمله لب می گشایم
کنارآب با کامی عطش دار
پدر گفتا رضا براین قضایم
چو دیدم پیکر بی رأس بابا
زسوز دل نمی آمد صدایم
کنون در بستر ودراحتضارم
بود پایان عمر وانتهایم
زتو ممنونم ای زهر هلاهل
که پایان میدهی بر گریه هایم
شعر:اسماعیل تقوایی
- پنج شنبه
- 21
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 20:58
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه