کنارجسمت،من نشسته ام
چوفرق تومن، دل شکسته ام
پس ازتودیگر،نور دیـده ام
دگـرنـدارد، چشـم مـن ضیا
ای گـل بــاغ ، آل مصطفـی
علی علی الدنیا بعدک العفا(2)
ای توفروغ ، چشمان ترم
توغرق خونی،من نوحه گرم
کنارجسم، پاره پاره ات
فتـاده ام مـن، ازغمت زپـا
ای گـل بــاغ ، آل مصطفـی
علی علی الدنیا بعدک العفا(2)
به روی جسمت،تافتاده ام
چهره به روی ،تونهاده ام
بگو تویکدم، باپدرسخـن
تانشده جان، ازتنـم جـدا
ای گـل بــاغ ، آل مصطفـی
علی علی الدنیا بعدک العفا(2)
فتـاده چـون بر،فرقت نظرم
فتاده ام من، یـادپـدرم
غرقه به خون شد،رخسارۀ تو
شق القمر شد، درکرب وبلا
ای گـل بــاغ ، آل مصطفـی
علی علی الدنیا بعدک العفا(2)
ببین که زینب ،آمدازحرم
شراره دارد ،جـان وپیکـرم
نه نوردیده،نی تاب وتوان
چسان برم تا،خیمه گه تورا
ای گـل بــاغ ، آل مصطفـی
علی علی الدنیا بعدک العفا(2)
- جمعه
- 22
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 19:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه