طالع شده از برج نیزه ماه زینب
شد تیره روی مه ز دودِ آه زینب
دشمن زند زخم زبان
قرآن بخوان قرآن بخوان
ای جان زینب
از نوک نی با خواهرِ خود گفتگو کن
زخم دلم را با نگاه خود رفو کن
با من نگویی گر سخن
با دخترت حرفی بزن
ای جان زینب
جان دگر ده با کلامی دخترت را
یاری کن از بالای نیزه خواهرت را
بنگر پدر با دختران
مه را ببین با اختران
ای جان زینب
دیدی عدو در این سفر با من چه ها کرد
دیدی تو را آخر فلک از من جدا کرد
دیشب کجا بودی کجا
از ما جدا بودی جدا
ای جان زینب
- شنبه
- 23
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:19
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه