بند اول:
علمدار من/ پا شو تا گره نیفته در کار من
ندارم بدون تو دیگه چاره من/علمدار من
تمنای من/ دیگه قوتی نمونده تو پای من
داره میخنده عدو به اشکای من/تمنای من
پر و بالم!واسه چی بال و پرت شکسته؟
چقَدَر نیزه میون پیکرت شکسته
روی جسم تو رفتن و اومدن بمیرم
به سر تو عمود آهن زدن بمیرم
بند دوم:
قدم تا شده/چقده نیزه تو پیکرت جا شده
سر غارت تنت چه دعوا شده/قدم تا شده
پاشو لشکرم/ چه جوری بدون تو برم یاورم
چش به راهن واسه تو تموم حرم/پاشو لشکرم
پاشد یه یاعلی بگو غیرتی! بلند شو
جون مادر شده به هر زحمتی! بلند شو
تو بری روز من میشه مثل شب سیاه و
طمع کوفیا می افته به خیمه گاه و
بند سوم:
پناه حرم/ رحم کن به سوز و اشک و آه حرم
بی تو روزگارشون سیاهه حرم/پناه حرم
دلم ولوله ست/ میشنوی پشت سرم چقد هلهله ست؟
همه فتنه ها زیر سر حرمله ست/دلم ولوله ست
پاشو آوار غصه ها رو سرم نریزه
پاشو تا لشکر دیگه توی حرم نریزه
بعد تو خیمه ها به غارت میره اباالفضل
خواهرت زینب به اسارت میره اباالفضل
- یکشنبه
- 24
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه