• پنج شنبه 1 آذر 03

 مجتبی صمدی شهاب

شعر غزل مصیبت شب چهارم محرم طفلان زینب سلام الله علیها -(باید که راه بر دل تو واکنم حسین)

855

باید که راه بر دل تو واکنم حسین 
تا کِی به غربت تو مُدارا کنم حسین

یک گوشه می‌نشینم و هِی گریه میکنم 
شاید میان قلب تو غوغا کنم حسین 

حالا که از غم علی‌اکبر تو تا شدی 
باید به محضر تو کمر تا کنم حسین 

موی سفید بعد علی در سرت نماند 
هر غصّه تو را به دلم جا کنم حسین 

پیش زنان و اهل حرم خجلتم نده 
پیش تو من چقدر تقلّا کنم حسین 

من حاضرم به جای تلافی خنده ها 
با خون دوای غربتت امضا کنم حسین  
 
طفلان خانه زاد مرا هم قبول کن 
خواهم که سر به پیش تو بالا کنم حسین 

*" وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست"
مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین 

راضی مشو که همره طفلان بیایم و... 
در زیر سنگ جسم تو پیدا کنم حسین 

راضی مشو که ببینند بر سرت 
با قاتلان مست تو دعوا کنم حسین 

راضی به مو کشیدن من پیش شان مشو 
دیگر چگونه درد خود افشا کنم حسین 

پیش پسر کشیده به مادر زدن رواست؟
آیا دوباره فاشِ مُعمّا کنم حسین 

*مصرعی از محمد سهرابی

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 9:58
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران