• پنج شنبه 1 آذر 03


راه شام -(به راه شام غم منزل به منزل میرود زینب )

1214

به راه شام غم منزل به منزل میرود زینب 
مُصمّم با اَلم توأم به محمل میرود زینب 
نه تنها شعله بر جان میزند آوای جانسوزش 
که با تیغ بیان بر جنگ باطل میرود زینب 
به روی نی حسین گوید مکن گریه تو خواهر جان 
که از سیلاب اشکت ناقه در گل میرود زینب 
کنار مقتل پاک برادر با دل مضطر 
نگرید زار ، بل با اشک وابل میرود زینب 
کند با خطبه ی غَرّای خودذمعدوم دشمن را 
رجزخوانان، غزل گویان به محفل میرود زینب 
حقایق را کند اِلقاء به مُزدوران عِصیانگر 
مگو بهر تَضَرّع نزد قاتل میرود زینب 
به پا خلخال و زنجیر است طفلان و زنان را هم 
در آن تصویر و هیئت وه چه مشکل میرود زینب 
به نرمی گرچه نجوا میکند با حضرتش اما 
به سختی از کنار شاه عادل میرود زینب 
چه زیبا زد صلا صاحبدلی وقت رحیل او را 
تو را از شاخه ی تن طایر دل میرود زینب 
شود محمل گرت بیشه مکن فریاد و اندیشه 
مسلم شیر در بند و سلاسل میرود زینب 
دل از دریای ماتم میکند یک لحظه او هرگز 
اگر چه حسب ظاهر طرف ساحل میرود زینب 
مخوان خوارش، مگو زارش که اندر کسوت شیران 
بود غرنده ، نه چون مرغ بسمل میرود زینب 
دلیر است او،سفیر است او، مشار است او مشیر است او 
که بهر نشر دین با عزم کامل میرود زینب 
بلایا را پذیرا ، با رضای حق رضا باشد 
دهد تن بر قضا و سخت مایل میرود زینب 
به ویرانه چو گنجی داد جا آن ناز پرور را 
رقیه دید شه بر اصل واصل میرود زینب 
چو دیده قصد جان سجاد را دشمن کند از کین 
شود مابین او با خصم حائل میرود زینب 
فتوت ، رادی و عصمت ،شرف ، مردانگی ، غیرت 
ره آوردش بود اینگونه حاصل میرود زینب 
نگون بختش مگو #رونق چرا چون رو کند هر سو 
بلند آوازه و ممتاز و مُقبل میرود زینب 

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران