انیس این دل مضطر کجایی
ندارم مونس و یاور کجایی
سه ساله خواهر گم کرده راهم
بفریادم برس اکبر کجایی
.
.
اسیرم دربدر بی خانمانم
غزال زخمی این کاروانم
به صحرا زار و تنها مانده ام من
کجایی عمه جانم عمه جانم
.
.
اسیر درد هجرانم کجایی
پریشانم پریشانم کجایی
دلم تنگ است یا باب الحوائج
کجایی ای عمو جانم کجایی
.
.
شکایت از فراق یار دارم
به پای کوچک خود خوار دارم
امان از دست این زجر ستمگر
ز سیلی چهرۀ گلنار دارم
.
.
به قلبم محنت عالم نهفته
غمی در سینه ام دارم نگفته
سراغم را نگیرند عمه هایم
از این دنیا دلم خیلی گرفته
.
.
زپشت ابر یکدم مَه در آمد
گمان کردم شب هجران سر آمد
ز بس نالیده ام در این شب تار
بفریادم علیِّ اکبر آمد
- یکشنبه
- 24
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج افشین بابک اردبیلی
ارسال دیدگاه