• پنج شنبه 1 خرداد 04

 حسن لطفی

شعر شب هشتم محرم امام زمان(عج) -(هرشب نسیم اشکِ مرا دربیاوَرَد)

882

هرشب نسیم اشکِ مرا دربیاوَرَد 
تا عطرِ آن عبایِ معطر بیاوَرَد 

خاکی شده است شانه‌ی تو تا برایِ ما 
قدری از آن عبایِ مطهر بیاوَرَد 

هرشب کنارِ روضه‌ای از تو گُداختیم 
هر ناله از تو داغِ مُکرر بیاوَرَد 

ما گریه می‌کنیم بیایی و دستِ تو 
سنگی برای تُربَتِ ما در بیاوَرَد 

سر پیشِ این و آن نکنم خَم ، تمامِ عمر 
ارباب رزقِ خانه‌ی نوکر بیاوَرَد 

اجرِ تمامِ زحمتِ ما را حسین داد 
هنگامِ مرگ چند برابر بیاوَرَد 

پای حدیث منبر واعظ نشین که بُرد 
آنکس که دل به مجلس و منبر بیاوَرَد 

ما دیده‌ایم لطفِ امامِ رئوف را 
از مشهدش به روضه کبوتر بیاوَرَد 

شد شام هشتم و جگرت سوخت ، تا حرم 
بابا چگونه اینهمه اکبر بیاوَرَد 

ما داد میزنیم برایِ دلِ شما 
داغِ حسین دادِ تو را در بیاوَرَد
 
(حسن لطفی۹۵/۰۷/۱۸)

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران