یک شب از دوری آن صحن و سرا می می رم
یک شب از دوری ایوان طلا می می رم
تا جوانم تو اگر روزی و قسمت نکنی
به خداوند که بی چون و چرا می می رم
قَسَمت می دهم آقا که جوابم نکنی
این که یک لحظه شوم از تو جدا می می رم
هستی ام بسته به زانو زدنم در هیئت
گر شوم دور از این حال و هوا می می رم
دل من تنگ طواف حرمت می باشد
گر نیایم حرم کرب و بلا می می رم
روح الله گائینی
۱۳۹۰/۶/۲۰
- یکشنبه
- 24
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:35
- نوشته شده توسط
- 09127516254
- شاعر:
-
روح اله گائینی
ارسال دیدگاه