غریب مادر
غریبی تو اشکم و در میاره
مگه که درد بی کسی چاره داره
این غصه آخر نداره
کشته منو غمگینی چشای تو
کشته منو (غصه ی کربلای تو2)
مگه شب آخر رسیده
با قد خم مادر رسیده
وصال ما به سر رسیده
وای امون از این غریبی
خدا می دونه
دارم می بینم داغتو ای قد کمون
جسم تو رو به روی خاک ای آسمون
دور و برت دریای خون
کاشکی می شد که زینب امشب بمیره
نبینه شمر (با پا روی تنت می ره2)
الهی فردا رو نبینم
اشکای لیلا رو نبینم
من داغ سقا رو نبینم
وای امون از این غریبی
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه