عرفه! آی عرفه! آی عرفه!
با همه فرق میکنه حساب تو
خوش به حالت که مناجاتِحسین
جاریِ تُو لحظه های ناب تو
عرفه! خوب میدونم که من بدم
تو برا خوبای این جامعهای
بدا رم یادت باشه حالا که تو
منتسب به رحمت واسعهای
عرفه! هیچ میدونی کی اومده؟
مهمون ناخونده از شبای قدر
خودم و معرفی کنم ؟؟ منم
بندهی جامونده از شبای قدر
اون که قرآن به سرش گرفت ولی
حواسش پرت بود و اِقراری نکرد
دعا کرد فقط برا آب و دونه
برا قبرِ تاریکش کاری نکرد
بندهی خودخواهی که به جز خودش
برا هیچ مسلمونی دعا نکرد
فکر چار دیواریِ خودش بود و
گِرهی گرفتاری رو وا نکرد
عرفه! حال دلم رو به را نیست
آخه باز جا موندم از مسافرا
نه سعادتِ وُقوف تُو عرفات
نه لیاقتِ حضور تُو کربلا
عرفه! هیچ میدونی رنگ و بویِ...
اوّل سورهی مریم و میدی؟
عرفه روزم که باشی برا ما
بوی شبهای محرّم و میدی
تو شبیه شبِ اوّل میمونی
که به پا میشه تمومِ تکْیه ها
نوکرا خستهی کار تا میشنن
روضهخون میگه: حسین کوفهمیا
بالای دارالاماره یه غریب
لبِزخمی چشِگریون دلِخون
میگه: فطرس! سلام این نوکر و
از همه زودتر به آقا برسون
بگو: من تنهام و تو با کاروان
جواب سلام و حالا نمیخوام
وقتی هیچکسی نموند دور و برت
میمونم منتظرِ جوابْ سلام*
عبداله باقری
۹۸/۰۵/۱۹
*حضرت بعد از تنها شدن اولین نفر مسلم بن عقیل را خطاب قرار میدهد
.
بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیهالسلام پیوسته به راست و چپ مینگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانی به خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمیرسید، پس ندا داد:
«یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِیَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَی بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِیُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِیُّ، وَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی!؟ أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟
أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟
ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروة! ای حبیب بن مظاهر! ای زهیر بن قین! ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حُصَین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبداللَّه بن عقیل! ای مسلم بن عوسجه! ای داود بن طرمّاح! ای حرّ ریاحی! ای علی بن الحسین! ای دلاورمردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا میزنم ولی پاسخم را نمیدهید؟ و شما را میخوانم ولی دیگر سخنم را نمیشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیداریتان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیدهاید که او را یاری نمیکنید؟
معالی السبطین، ج 2 ص 17
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 11:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه