اباالفضلم
پاشو علمدار رشیدم
پاشو تمومیه امیدم
از داغ ماتم تو داداش
پاشو ببین که من خمیدم
پاشو بریم تو خیمه ها - که آبروم در خطره
میشنوی حرفاشون همش - ازخلخال از معجره
خواهرمون دلواپس و - رقیه من مضطره
برادرم برادرم عباس امیر لشگرم
ابالفضلم
پاشو دیگه از جا علمدار
تنت شده شبیه نی زار
پاشو بریم تو خیمه ها تا
خواهرمون نبینه آزار
لبهاتو واکن عزیزم ـ بازم به من بگو داداش
پاشو بریم تو خیمه ها ـ مواظب رقیه باش
پاشو عزیز برادرم . اب ببریم باهم براش
برادرم برادرم عباس امیر لشگرم
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 13:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه