رسیده است سرانجام ماجرا با تیر
تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر
خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد
خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر
سه تیر با خودش آورد حرمله اما
گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر
رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست
مباد اینکه گلوی علی...مبادا تیر...
به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد
همین که بین کمان میشود مهیا تیر
تمام قامت او تیر میکشد وقتی
که دید قامت عباس شد سراپا تیر
رسانده دست تمنا به پای سقا آب
رسانده دست توسل به چشم سقا تیر
جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی
که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر
برای ما همه جا هست در دلش وقتی
نشسته است به قلب حسین حتی تیر...
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 18:30
- نوشته شده توسط
- امیر روشن ضمیر
- شاعر:
-
محمدرضا نادعلیان
ارسال دیدگاه