اي آسمون بگو ، كه ماه من كجاس
شايد مثه بابام ، اونم رو نيزه هاس
عمه شنيد چقدر ، گفتم تو ازدحام
تنها شدم ديگه ، من عمومو ميخوام
دلم ميخواس الان ، تو اين خوابه بود
خودش ميديد چقدر ، تنم شده كبود
كبوديه چشام ، به خاطر اينه
سيلي زدن بهم ، چشام نميبينه
من عمومو ميخوام...
چرا عموم منو تنها گذاشت
توي دلم غم دوريشو كاشت
كجاست ببينه غصه ميخورم
يادش بخير چقدر هوامو داشت
" عمو جانم عمو... "
————————-
تنگ شده اين دلم ، برا صدات عمو
رفتي بدون من ، قهرم باهات عمو
سراغ قلب بي ، قرارمو بگير
بيا و از اينا گوشوارمو بگير
ديدي تو كوچه ها ، چه ازدحامي بود
چادر من سره ، دختر شامي بود
يه رو سري ميخوام ، بپوشونم مومو
لعنت به حرمله ، برده النگومو
واويلتا عمو...
به قصد كشت منو زدن عمو
با پا با مشت منو زدن عمو
تو بودي روبه روم ديدي خودت
چه طور از پشت منو زدن عمو
" عمو جانم عمو... "
- سه شنبه
- 26
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه