بلند شو پهلوون ، بازم قدم بزن
بي تاب اصغرم ، سر به حرم بزن
صداي خنده ي ، دشمن در اومده
گريم برا اينه ، كه مادر اومده
صداي مادرم ، پيچيد تو علقمه
هرچي براي تو ، گريه كنم كمه
تا افتادي زمين ، رباب بيچاره شد
خونه خراب شدم ، مشكت كه پاره شد
سقاي كربلا...
وقتي به دور تو كمين زدن
خودم ديدم تورو زمين زدن
خدا ميدونه كه دلم شكست
به تو عمود آهنين زدن
" اخا ادرك اخا ... "
———————-
چهار هزارتا تير ، نشسته رو تنت
اي ساقي حرم ، لب تشنه كشتنت
تير سه شعبه شد ، قاتل جونه تو
از گوشه ي چشات ، ميريزه خونه تو
فدا سرت اگه ، كه من تشنه لبم
به فكر غربته ، فرداي زينبم
ميبنده دستشو ، حرمله با طناب
ديگه نذار بگم ، از مجلس شراب
سقاي كربلا....
راضي نشو رباب اسير بشه
با اين سنش رقيه پير بشه
راضي نشو كه زينبم يه روز
توي بازار شام تحقير بشه
" اخا ادرك اخا... "
- سه شنبه
- 26
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه