• دوشنبه 3 دی 03


واحد سنگین زمزمه حضرت رقیه (س) -(دلم گرفته دوباره بابا)

1247

دلم گرفته دوباره بابا
بارون چشمام میباره بابا
لبای خشکت به روی نی ها
میکُشه من رو ، کجایی بابا
نشستم امشب به روی خاکا
یتیمی سخته ، میبینی بابا

بابا سرت شکسته و
لبات ترک داره بابا
نیمه ی شب باعمه ها
سه ساله بیداره بابا

بابا دوباره بیا و
لالایی کن دخترتو
طاقت ندارم ببينم
به روی نی ها سرتو

بابا ایشالا خوب میشه حالت
تر میشه بابا کویر لبهات
ایشالا بارون میباره بابا
میشوره خاکو از تب چشمات

وای اگر تو بابای منی
وای من الذی أیتمنى

2

تو صحرای خار مارو کشوندن
مارو روی خاکا مینشوندن
چونه زدن وای سر یتیما
برده صدامون میکنن اینجا
تو این خرابه با پای بسته
دلم شکسته دلم شکسته

دارن بما میخندنو
مارو بهم نشون میدن
با پای بسته عمه رو
نشون اینو اون میدن

میگن که پیر قافله
خواهره عباس بوده و
حالا کجاست که ببینه
پای چشاش کبوده و

سخته غریبی سخته یتیمی
پیش چش بچه های شامی 
سخته بیافته به خواهر تو
نگاه پست یه مشت حرامی

وای اگر تو بابای منی
وای من الذی أیتمنى

3

رقیه بابا فدک نداره
سه ساله آخه کتک نداره
دنبال عمه با تازیونه
با سنگ میکردن مارو نشونه
با پای بسته میون صحرام
پای پیاده دارم میرم شان

بند اسارتو ببین
بسته بدست و پای ما
بما تصدق میکنن
ای وای امون از شامیا

بابا دلم گرفته و
خستم از این جور و جفا
بابا بیا مارو ببر
توروخداتوروخدا

سخته نگاهم به آب بیافته
تا آب میبینم یادت میافتم
جای تو خالی درد دلم رو
با عمه زینبم میگفتم

وای اگر تو بابای منی
وای من الذی أیتمنى

خادم زینب

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.54 MB
تعداد بازپخش 177
تاریخ بارگذاری جمعه 29 شهریور 1398 10:05

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران