بمیره خواهرت چقد غریبونست نگات
چرا تنها نشستی موج اشکه تو چشات
چقد حرفا داره بغضی که مونده تو گلوت
به تیر حادثه بسته حسین من لبات
بیا تا
یکمی بگیم از اون قدیما
حسینم
چقده مثه همیم ما دوتا
بیا از
کوچه ها شروع کنیم برادر
چه جوری
بگیم از خرابه ها واویلا
حسینم
حالا دیگه آخرای راهه
میدونم
ته قصه ی تو قتله گاهه
بذار تا
دینمو ادا کنم برادر
تمومه
حرفای منو تو با نگاهه
دست خالی اومدم شرمندتم
قربونی آوردم واست حسین
رد نکن تو دست خواهرت رو
برم با خیال راحت حسین
2
رسمه واسه مسافر تحفه میگیرن حسین
میدونی هدیه رو که پس نمیگیرن حسین
نداره خواهرت چیزی به جز دو تا جوون
تو بخوای یا نخوای واسه تو میمیرن حسین
بیا و
منتى بذار سرم امامم
قبول کن
هدیه های من رو گرچه هست کم
برادر
تو بزرگتری بکن هوای
خواهره
پریشونو داشته باش تو بازم
قبول کن
جونمو فدات کنم برادر
قبول کن
نذار که بسوزه قلب خواهر
قبول کن
نسوزون دلم رو بیشتر از این
قبول کن
تو رو جون روضه های مادر
هدیه های زینب ناقابله
این تحفه حاصله خونه دله
میبینم بی سپاهی برادر
خیلی واسه زینبت مشکله
3
یادته کوچه ها رو یادته میخ درو
یادته پشت اون در ناله های مادرو
یادته دستای تو بند بابا حیدرو
جلو چشمای دریا میزدن نیلوفرو
تو رو به
چادر خاکی و وصله دارش
تو رو به
حیدر غریب و بیقرارش
قبول کن
تحفه های خواهرو حسینم
بگی نه
زینبت دیگه تمومه کارش
حسینم
تو رو به غمای هر دوتامون
به داغ
حسن و خونه توی دلامون
بذار که
دینمو ادا کنم برادر
بیا و
تو بزرگتری بکن برامون
دست خالی اومدم شرمندتم
قربونی آوردم واست حسین
رد نکن تو دست خواهرت رو
برم با خیال راحت حسین
- جمعه
- 29
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 17:50
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه