دیره
عمو داره پی آب میره
نشو به چشمای من خیره
گل من آروم نمیگیره
باشه
دیره دیگه وقت لالاشه
نذا قد مادرت تا شه
عمو رفته بابا همراشه
نفس روی لبهات ، پر از التماسه
ببین از غم تو ، مادر بی حواسه
دارم خیمه خیمه ، میگردم پی آب
چرا تو نگاهت ، نمیتابه مهتاب
شایدکه بگیره بارون
چشمات بگیره بازم جون
از این لبای خشکیده
داره میباره بازم خون
۲
تنگه
دل من امشب بد آهنگه
ماجرای شیشه و سنگه
لبات از تشنگی بی رنگه
وقتی
که میخندی وا میشه زخمات
خونی میشه خشکیه لبهات
داره میره اصغرم چشمات
بخندی میسوزه ، دل خیمه بدتر
لالایی لالایی ، بخواب جون مادر
نکش دستو پاتو ، رو پیراهن من
نمونده رمق تو ، پرای کبوتر
لالا
گل بی بارونم
لالا ، غنچه ی گریونم
حالا ، چه جوری ای مادر
مدینه برت گردونم
۳
میگن
حرمله میخواد بده آبت
اصغرم آروم میشه خوابت
نده روی نیزه ها تابت
رفتی
گل زخمی با چشای تر
ندادن آبت گل پرپر
اومدی اما چرا بی سر
ألم نشرحه رو ، لبای حسینم
به روی سر من ، شده خاک عالم
گلوی تو رو با ، سه شعبه دریدن
رگ حنجرت رو ، چه جوری بریدن
عادت داره مادر اما
که شبها بخونه لالا
میگم لالاییمو واسه
گهواره ی خالی حالا
لالا
گل بی بارونم
لالا ، غنچه ی گریونم
حالا ، چه جوری ای مادر
مدینه برت گردونم
- جمعه
- 29
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 18:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه