بند اول
《واویـــلا،امون از شام بلا》
رسیده کاروان به شام
واویلتا و الامان
مهدیِ صاحب الزمان
آجرک الله آقا جان
وقت ورود اُسراست
هلهله تو محله هاست
یه عده دف میزنن و
سر حسین رو نیزه هاست
انگاری عید شامیاست
بساط رقصشون براست
خیلیا با طعنه میگن
قافله ی خارجیاست
《واویـــلا،امون از شام بلا》
بند دوم
زینب و دشمن خدا
زینب و دیده ی عوام
زینب و عده ای پلید
زینب و کوچه های شام
زینب و غربت عجیب
زینب و درد بی حساب
زینب و دست بسته و
زینب و مجلس شراب
زینب و رقص شامیا
زینب و زخم بی امان
زینب و عده ای یهود
زینب و چوب خیزران
《واویـــلا،امون از شام بلا》
۱۳۹۸/۶/۲۸
- یکشنبه
- 31
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه