بابا
تو اومدی ولی چرا دیر
حالا که من شدم زمینگیر
رو دستمه نشون زنجبر
بابا
عزیزِ رفته به تنورم
شکسته بعد تو غرورم
تمومه بعد تو سرورم
بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
میبینی قامتم خمیده
جراحت سرم شدیده
سه ساله اینجوری کی دیده
بابا
ببین که صورتم کبوده
مگه گناه من چی بوده
غمم محله ی یهوده
بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
داره میسوزه تاول پام
از وقتی اومدیم توی شام
لالایی شبامه دشنام
بابا
میدونی بردنم تو بازار
نگاه و طعنه های بسیار
نفس کشیدنای دشوار
بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
- یکشنبه
- 31
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
بابک امامی
ارسال دیدگاه