• چهارشنبه 16 آبان 03

 بهمن عظیمی

زمزمه شب هفتم -(خون گلوت کرده خضابم)

1051

خون گلوت کرده خضابم
با خنده هات نده عذابم
برا ربابِ ، اضطرابم

ای وای ، حرمله بدجوری قلبم و سوزوند
ای وای ، داغت و تو دل مادرت نِشونْد
ای وای... اصغر

ای وای ، حال من معلومه از بغض صِدام
ای وای ، می بَرَم پیکرت و پشت خیام
ای وای.... اصغر



خرابم و جونی ندارم
نمی تونم طاقت بیارم
چطور تو رو تو خاک بذارم

ای وای ، زل زدی به من با چشم نیمه باز
ای وای ، چشمات و ببند و با دلم بساز
ای وای... اصغر

ای وای ، می کُشه بابا رو داغ محنتت
ای وای ، چطوری خاک بریزم رو صورتت
ای وای... اصغر



خون گلوت غسل تنت شد
بابا حسین سینه زنت شد
قنداقه ت آخر کفنت شد

ای وای ، باید از غم جدایی جون بِدَم
ای وای ، (شونه هات و توی قبر تکون بِدَم)
ای وای... اصغر

ای وای ، داغت از دل ملائک بُرده صبر
ای وای ، جای گهواره می ذارمت تو قبر

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:2
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 627.51 KB
تعداد بازپخش 75
تاریخ بارگذاری یکشنبه 31 شهریور 1398 04:12
عنوان : به این سبک اجرا شود

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران